قاصدک

ساخت وبلاگ
ای نور بی پایانبتاب بر دریادریا پریشان کنموج پریشان رابرخیز و همراه شوبا باد و با بارانطوفانی از نو کنطوفانی از دریادر ساحل آرامبر هم زن آرامشدستان ساحل گیربی حرف و بی خواهشلبریزِ از عشق استجادوگر عشاقمستانه می رقصدبا باد و با بارانگه می برد از دلدل های عاشق راگه می دهد بر بادموی پریشان را.... دریا + نوشته شده در چهارشنبه چهارم آبان ۱۴۰۱ ساعت 23:53 توسط شهناز عیدی وندی (دریا)  |  قاصدک ...ادامه مطلب
ما را در سایت قاصدک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahnazeidi بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 18 دی 1401 ساعت: 19:05

برای دخترم؛بافته های مویت بسان خوشه های گندمیست که میان گندم زار عشق سر سپرده به داس بی رحمی اند و هراسی از چیده شدن ندارند چرا که خوب می دانند قوت لایموتی می شوند برای شکفتنبرای گل کردنبرای رشد کردن برای شاد بودن برای لطافت برای نوازش نسیم برای رقص در باد..‌و تو می چینی خوشه های گندمت را نه برای مردنبلکه برای روییدن برای رسیدن برای رها شدن برای پرواز کردن برای گرده افشانی..‌ تا بار دیگر ریشه دوانی در مزرعه عشقو بگشایی بافت مویت را و رهایشان کنی میان رقصِ در باد... + نوشته شده در دوشنبه نهم آبان ۱۴۰۱ ساعت 11:1 توسط شهناز عیدی وندی (دریا)  |  قاصدک ...ادامه مطلب
ما را در سایت قاصدک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahnazeidi بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 18 دی 1401 ساعت: 19:05

آسمان بغض آلود

آسمان جای جایش ابری

بغضی به گلو دارد

بغض سنگین و غمش سنگین تر

نه نم بارانی که بریزد بر دشت

نه راه گریزی می دهد بر خورشید

و دلش اندوهگین...

ترس دارد که پس از بارش ابر

نقش رنگین کمان ننشیند به افق...‌

+ نوشته شده در یکشنبه هجدهم دی ۱۴۰۱ ساعت 12:40 توسط شهناز عیدی وندی (دریا)  | 

قاصدک ...
ما را در سایت قاصدک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahnazeidi بازدید : 146 تاريخ : يکشنبه 18 دی 1401 ساعت: 19:05